متن آهنگ

میون یه دشت لخت
مونده یک مرداب پیر
منم اون مرداب پیر
داغ خورشید به تنم
من همونم که یه روز
می خواستم بزرگترين
آرزو داشتم برم
شبو آتیش بزنم
اولش چشمه بودم
اما از بخت سیاه
چشم من به اونجا بود
اما دست سرنوشت
توی چاله افتادم
آسمونم نباريد
حالا یه مرداب شدم
یه طرف میرم تو خاک
خورشید از اون بالاها
هی بخارم می کنن
با چشام مردنمو
سر نوشتم همینه
هیچی باقی نیست ازم
خاك تشنه همینم
خشک میشم تموم میشم
شن جامو پر میکنه

زير خورشید کوير
توی دست خاک اسیر
از همه دنیا جدا
زنجیر زمین به پام
می خواستم دريا بشم
دريای دنيا بشم
تا به دريا برسم
تا به فردا برسم
زير آسمون پیر
راهم افتاد به کویر
پشت اون کوه بلند
سر رام یه چاله کند
خاک منو زندونی کرد
اونم سر گرونی کرد
یه اسیر نیمه جون
یه طرف به آسمون
زمینم از این پایین
زندگیم شده همین
دارم اینجا میبینم
من اسیر زمینم
قطره های آخره
داره همراش میبره
فردا که خورشید میاد
که میاره دست باد